تولد دسته جمعی 2 سالگی نینی سایتی

روز 5 شنبه 30 خرداد

منو یک سری از دوستای مامانی و دوستای خودم

بعضی ها رو بار اول میدیدم

اون بالا بالاهای تو تهران که من اصلا نمی شناختم کجا هست

همش هم تو راه رفتن  چرت زدم و تو گرمای بهار و تابستون خوابیدم ..... وای چه خوابیدنیییییییییییی

زمان رسیدن دمق از خواب نصفه نیمه

سالن تزیین شده با رنگای رنگین کمونی

یه عالمه نینی یکی . دووو تا ..دتا.....هشتا....شیشتا ... یه عالمه

همه بادکنک بازی

مامانشون با هم در حال حرف زدن و خندیدن و دنبال نینی ها گشتن ...... نمی دونم چرا

منم بی حوصله مامانی رو نمی زاشتم داخل سالن بمونه یا اصلا بشینه .....

اولش با چشای گرد مامانی رو برو شدم .... فکر کنم از تعجب دیدن دوستاش ... یا از سالنی که مثل سالن تولد نبود ؟؟؟؟؟؟؟؟

بعد چند دقیقه اومدن نینی ها

دو تا عم بهمون کلی بادتنک دادن یکی به شکل کلاه    یکی گل     یکی زرافه       خلاصه کلی بادتنک

یه اقاهه اومد با یه وسیله گنده شبیه کیبورد لب تاب مامانییییییی

شروع کرد اهنگ زدم

منم قیافم از ترس تو هم رفت و از رو صندلی خودم دویدم سمت بغل مامان...........

ولی بعدش فهمیدم اقاهه اهنگای قشنگی می خونه و منم با اینکه دست مامانی رو فشار می دادم ولی مامانی منو برد وسط تو جمع نینی ها

وقتی اقاهه اسم منو می گفت ذوق می کردم و به مامان نگاه می نداختم

واییییییییییی اسنک ... اب نیوه...... باسیل.......همشونو خوردم.... ریختم و..... از مال نینی های دیگه یباشکی برداشتم

کیک رو اوردن همه نینی هارو مامانا بردن به سمتش تا هر کی بتونه با کیک عکس بگیره

من مامانی کلی ازم عکس گرفت

اونقدر هم با اندشت خوردیمش که به همه نینی ها مزه داد ( ماهم که شیرینی دوست )

اخرش هم  بخور به خور غذا و کلی باذتنک بازی بود

من که تازه یخم باز شده بود بعد رفتن نینی ها تازه با طاها دوست شدم یه نینی مو فرفری  مثل خودم

به منو مامان کلی خوش گذشت

اینم از تولد دوسالگیه دسته جمعیه نینی سایتی منو دوستایی که از به دنیا اومدن و حتی از تو شکلم مامانیامون با هم دوست بودیم

اخر اخر اخرشممممممم بابا مهدی اومد دنبالمون و رفتیم خونه

خاله سمانه جونم و کیمیای عزیز هم بهم کادو تولد دادن

دستشون درد نکنه

این گیفت تولدمون بود

عکس همه دوستام

اینم کادویی که گفتم