نیمانیما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

نیما پسری

تجربه بهاری پلور

1391/2/18 20:10
نویسنده : ازاده
2,334 بازدید
اشتراک گذاری

ما این هفته پنج شنبه  و جمع یه مسافرت کوتاه به شمال داشتیم

واسه همین ساعت ۳.۵ صبح حرکت کردیم و ۶.۵  رسیدیم

کل راه یا نیما خواب بود یا سر جاش داشت بازی میکرد و بچه خوبی‌ بود

در برگشت هم زن دایی مهدی با ما برگشت تا بره فرودگاه و برگرده قشم

و به برکتش ما برگشتنی کلی‌ پلور ایستادیم تا هم هوای بخوریم هم زندایی یه سری وسائل به سفارش دایی می‌خرید

البته  دایی کلی‌ سفارش کرد که کمتر از ۱.۵ ساعت پلور وانیستین تا خانمم هوای پلور بخور و خنک شه از بس قشم بود

ما هم از فرصت استفاده کردیم و رستوران مسعود ایستادیم و یه چای و نبات جانانه خردیم

در ادامه به جاده لار رفتیم که واقعا بهشت بود سرسبز به همراه برف و بارش تگرگ و رعد و برق‌های وحشتناک

در انتها هم قاضی مزرا ایستادیم و کلی‌ ماست و گوشت و سبزی تازه در اومده پلور و خریدیم

نیما با تعجب ما رو نگاه می‌کرد

ولی‌ پلور واقعا دیدنی‌ بود خیلی‌ قشنگ شده بود و جون میداد واسه موندن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیما پسری می باشد