برف بازی تو سرمای پلور
بعد از بارش برف سنگین تو اخرای زمستون ما تصمیم گرفتیم که نیما رو ببریم برف بازی
ولی چون برفای تهران به خاطر گرم شدن روز بعد از بارش برف در حال اب شدن بود من و بابایی تصمیم گرفتیم ببریمش یا پیست ابعلی یا پلور
واسه همین جمعه 18 اسفند بعد از خوردن یه صبحانه مفصل حدود ساعت 11 صبح به سمت پلور حرکت کردین
واقعا دیدنی و جذاب بود همه جا پوشیده از برف و سفید سفید بود
ساعت 12.30 بود که به پلور رسیدیم و بعد از خریدن عسل شروع کردیم برف بازی
نیما اول فکر می کرد برف هم مثل اب هست و باید شیرجه بزنه واسه همین هی خودش رو پرت می کرد تو کپه برفا و یخ زده بود
اوایلش به زور دستکش دستش بود ولی تا برفا به دستکشش چسبیدن شرع کرد به در اوردن وبرف بازی همانا و دستاش سر شدن همان
من که مشغول ادم برفی درست کردن بودم یه ان متوجه جیغ زدن نیما شدم که دستاش قرمز شده داره میاد سمت من
سریع بردمش تو ماشین بخاری رو روشن کردم و گرمش که افتاد و اوضاش بهتر شد دوباره شروع کرد به بهانه برف بازی کردن و رفت به سمت برفا ولی این بار با دستکش
وکلی بهش خوش گذشت البته هم به اون هم به ما
اولین باری بود که با نیما برف بازی می کردیم