بابا اسدی
منو بابا اسدی دوست جونای خیلی خوبی هستیم
وقتی بابایی اینا می ان خونمون دستش پر از ببسی( بستنی ) واسم هست که من کلی ذوق می کنم و خوشحال می شم چون میدونه من چی دوست دارم و واسم می خره و از ذوق کارای اجق وجق انجام می دم
مامانم چون دوست نداره من زیاد ببسی بخورم واسه همین همه رو یواشکی تو یخچال قایم می کنه ولی نمی دونه که هر سری که من به فریزر دست میزنم اونو با اشک تگاه می کنم که مامانی کی می خواد ببسی منو بهم بده
بابا اسدی ولی بهم قول داده که یه خورده بزرگتر شدم با هم بریم بیرون و یواشکی دور از چشم مامانی با هم بستنی بخریم بخوریم
هورااااااااااااا بابا اسدیییییی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی